جدول جو
جدول جو

معنی شش اندازی - جستجوی لغت در جدول جو

شش اندازی
(شَ / شِ اَ)
عمل شش انداز، یعنی کسی که شش گوی مدور در هوا اندازد..
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شش انداز
تصویر شش انداز
کسی که نرد بازی می کند، بجول باز که با شش بجول بازی می کند، کسی که شش گوی به هوا اندازد و بگیرد به طوری که مرتب چهارتای آن در هوا باشد و دو تای دیگر در دو دست خودش، برای مثال برون آمد ز پرده سحرسازی / شش اندازی به جای شیشه بازی (نظامی۲ - ۱۲۷)، نوعی اشکنه که با پیاز، روغن و تخم مرغ تهیه می شود
فرهنگ فارسی عمید
(پَاَ)
عمل پس انداختن و پس انداز کردن
لغت نامه دهخدا
(اَ)
دعویهای بزرگ و بی اساس. لافهای گزاف. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اَ)
عمل شیرانداز. غالب آمدن بر شیر با مکر و حیله:
رو تو روبه بازی خرگوش بین
مکر شیراندازی خرگوش بین.
مولوی.
، شجاعت و بهادری و دلیری. (ناظم الاطباء). توانایی و کاردانی و آشنایی به فن و رمز کارها
لغت نامه دهخدا
کسی که شش بجول بازی کند، کسی که نرد بازد نراد، کسی که شش گوی الوان مدور از چوب یا غیر آن به هر دو دست بگیرد و بر هر دستی سه عدد در هوا اندازد و گیرد به طوری که هچیک بر زمین نیفتد و پیوسته چهار عدد آن در هوا باشد، ماه شب چهاردهم بدر، نوعی خورش که از تخم مرغ با پیاز ترتیب دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس اندازی
تصویر پس اندازی
عمل پس انداختن و پس انداز کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاه اندازی
تصویر شاه اندازی
خودپسندی، لاف و گزاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش انداز
تصویر شش انداز
((ش اَ))
کسی که شش بجول بازی کند، کسی که نرد بازد، نراد، کسی که شش گوی الوان مدور از چوب یا غیر آن به هر دو دست بگیرد و بر هر دستی سه عدد، در هوا اندازد و گیرد بطوری که هیچ یک زمین نیفتد و پیوسته چهار عدد آن در هوا باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاه اندازی
تصویر شاه اندازی
خودپسندی، لاف و گزاف
فرهنگ فارسی معین
نوعی خورشت که مواد اصلی آن انار می باشد
فرهنگ گویش مازندرانی